فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Annually

ˈænjuəli ˈænjuəli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adverb B2
    سالیانه، سالانه، هر ساله، سالی، در سال
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد annually

  1. adverb occurring, done yearly
    Synonyms: by the year, each year, every year, once a year, per annum, per year, year after year

لغات هم‌خانواده annually

ارجاع به لغت annually

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «annually» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/annually

لغات نزدیک annually

پیشنهاد بهبود معانی