فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

چوب به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

ساقه‌ی درخت، کنده

فونتیک فارسی

choob
اسم

wood, tree, lign-, hylo-

قطعه چوب

a block of wood

چسب چوب

wood cement

نمونه‌جمله‌های بیشتر

بعضی از حیوانات با جویدن چوب در آن سوراخ ایجاد می‌کنند.

Some animals chew holes in wood.

مبل ساخته‌شده از چوب سخت

furniture made of hardwood

او چوب را به دو نیم کرد.

He broke the wood in half.

هیزم

فونتیک فارسی

choob
اسم

stick, firewood, kindling

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

دو دختر جوان چوب جمع می‌کردند.

Two young girls were collecting firewood.

چوب تر

wet firewood

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد چوب

  1. مترادف:
    تیر ساقه درخت کنده
  1. مترادف:
    ترکه چماق خیزران
  1. مترادف:
    شاخه بریده درخت
  1. مترادف:
    هیزم هیمه

ارجاع به لغت چوب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «چوب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چوب

لغات نزدیک چوب

پیشنهاد بهبود معانی