فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Pretzel

ˈpretsl ˈpretsl

گذشته‌ی ساده:

pretzeled

شکل سوم:

pretzeled

سوم‌شخص مفرد:

pretzels

شکل جمع:

pretzels

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

چوب‌شور، بیسکویت نمکی

Pretzels are the perfect snack to satisfy my cravings.

چوب‌شور میان‌وعده‌ای عالی برای رفع ولع من است.

Pretzels are popular snacks at sports events.

بیسکویت‌های نمکی یکی از میان‌وعده‌های محبوب در رویدادهای ورزشی است.

noun countable

غذا و آشپزی پرتزل (نوعی نان به شکل گره)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

She couldn't resist grabbing a soft pretzel.

نتوانست در برابر خوردن پرتزل نرم مقاومت کند.

My sister prefers pretzels with cheese dip over plain ones.

خواهر من پرتزل با پنیر دیپ را به پرتزل ساده ترجیح می‌دهد.

verb - transitive informal

انگلیسی آمریکایی پیچاندن، پیچ‌وتاب دادن، چرخاندن

She attempted to pretzel her hair.

سعی کرد موهایش را بپیچاند.

She pretzeled her body.

به بدنش پیچ‌وتاب داد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت pretzel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pretzel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pretzel

لغات نزدیک pretzel

پیشنهاد بهبود معانی