امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Prevail

prɪˈveɪl prɪˈveɪl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    prevailed
  • شکل سوم:

    prevailed
  • سوم‌شخص مفرد:

    prevails
  • وجه وصفی حال:

    prevailing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive formal C2
چیره شدن، فایق شدن، کامیاب شدن، چربیدن، غالب شدن، مستولی شدن، نائل شدن، موفق شدن، پیروز شدن، تسلط یافتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- to prevail over difficulties
- بر مشکلات فایق آمدن
- when Mongols prevailed over us
- وقتی که مغولان بر ما چیره شدند
- Those who work hard shall prevail.
- آنان‌که سخت کار کنند، کامیاب خواهند شد.
verb - intransitive formal
غالب بودن، مسلط بودن، رواج داشتن، باقی ماندن، ادامه یافتن، دوام آوردن
- a custom that still prevails among us
- رسمی که هنوز میان ما رواج دارد
- Love and compassion will prevail in the end.
- در نهایت عشق و شفقت باقی خواهد ماند.
verb - intransitive formal
قانع کردن، قبولاندن
- They finally prevailed on her to sing.
- بالأخره او را قانع کردند که آواز بخواند.
- He used his charm and charisma to prevail upon his colleagues to support his proposal.
- او از جذبه و گیرایی‌اش استفاده کرد تا همکارانش را قانع کند که از طرح پیشنهادی او حمایت کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prevail

  1. verb dominate, control
    Synonyms:
    control command win succeed master overcome conquer beat carry obtain prove get there make it triumph prevail go places go great guns take off be victorious be common be current be usual be widespread exist generally predominate preponderate reign domineer best come out on top luck out make out hit pay dirt abound
    Antonyms:
    lose surrender

Phrasal verbs

  • prevail upon

    (انجام عملی را) قبولاندن، قانع کردن، راضی کردن

ارجاع به لغت prevail

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prevail» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prevail

لغات نزدیک prevail

پیشنهاد بهبود معانی