فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Preponderate

prɪˈpɑːndəreɪt prɪˈpɒndəreɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • verb - intransitive
    سنگین تر بودن، چربیدن بر، افزودن، فزونی
    • - Moslems preponderate among the people of that country.
    • - در میان مردم آن کشور، مسلمانان از اهمیت و نفوذ بیشتری برخوردارند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد preponderate

  1. verb To occupy the preeminent position in
    Synonyms: predominate, excel, dominate, outdo, prevail, outweigh, reign, rule, overbalance, outbalance

ارجاع به لغت preponderate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «preponderate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/preponderate

لغات نزدیک preponderate

پیشنهاد بهبود معانی