فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Overbalance

ˌoʊvəˈbælns ˌəʊvəˈbæləns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun verb - transitive adverb
    سنگین‌تر بودن از، چربیدن بر، چیز نامساوی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد overbalance

  1. verb To exceed
    Synonyms: pass over, surpass, preponderate, transcend, outweigh, outbalance
  2. verb To upset
    Synonyms: subvert, capsize, overturn

ارجاع به لغت overbalance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overbalance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overbalance

لغات نزدیک overbalance

پیشنهاد بهبود معانی