Overbalance

ˌoʊvəˈbælns ˌəʊvəˈbæləns
آخرین به‌روزرسانی:
ذخیره در لغات برگزیده

معنی

noun verb - transitive adverb
سنگین‌تر بودن از، چربیدن بر، چیز نامساوی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overbalance

  1. verb to exceed
    Synonyms:
    outweigh outbalance surpass exceed transcend preponderate pass over
  1. verb to upset
    Synonyms:
    overturn upset subvert capsize

ارجاع به لغت overbalance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overbalance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overbalance

لغات نزدیک overbalance

پیشنهاد بهبود معانی