گذشتهی ساده:
overturnedشکل سوم:
overturnedسومشخص مفرد:
overturnsوجه وصفی حال:
overturningشکل جمع:
overturnsواژگونی، واژگون کردن، برانداختن، از بین بردن، چپه کردن یا شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The boat was overturned by waves.
موج قایق را چپه کرد.
His untimely death overturned our plans.
مرگ نابههنگام او نقشههای ما را به هم زد.
The people overturned his military regime.
مردم رژیم نظامی او را سرنگون کردند.
the overturn of his government
سرنگونی دولت او
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «overturn» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overturn