گذشتهی ساده:
invalidatedشکل سوم:
invalidatedسومشخص مفرد:
invalidatesوجه وصفی حال:
invalidating( invalid ) ناتوان کردن، علیل کردن، باطل کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The use of the wrong stamp invalidated the contract.
بهکار بردن مهر اشتباهی قرارداد را از اعتبار انداخت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «invalidate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/invalidate