امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Overthrow

ˌoʊvərˈθroʊ ˌoʊvərˈθroʊ ˌəʊvəˈθrəʊ ˌəʊvəˈθrəʊ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    overthrew
  • شکل سوم:

    overthrown
  • سوم‌شخص مفرد:

    overthrows
  • وجه وصفی حال:

    overthrowing
  • شکل جمع:

    overthrows

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive
بر انداختن، به‌هم زدن، سرنگون کردن، منقرض کردن،نابود کردن، موقوف کردن، انقراض

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- A few trees were overthrown by the storm.
- طوفان چند درخت را انداخته بود (کله معلق کرده بود).
- The Arabs overthrew the Sassanians.
- اعراب ساسانیان را منقرض کردند.
- the overthrow of monarchy
- فرو افکنی نظام شاهی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overthrow

  1. verb defeat, destroy
    Synonyms: abolish, beat, bring down, bring to ruin, conquer, crush, demolish, depose, dethrone, do away with, eradicate, exterminate, knock down, knock over, level, liquidate, oust, overcome, overpower, overrun, overturn, overwhelm, purge, put an end to, raze, ruin, subdue, subjugate, subvert, terminate, tip, topple, tumble, unseat, upend, upset, vanquish
    Antonyms: give in, surrender, yield

ارجاع به لغت overthrow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overthrow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overthrow

لغات نزدیک overthrow

پیشنهاد بهبود معانی