گذشتهی ساده:
destroyedشکل سوم:
destroyedسومشخص مفرد:
destroysوجه وصفی حال:
destroyingخراب کردن، ویران کردن، نابود ساختن، تباه کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The earthquake destroyed the city.
زلزله شهر را ویران کرد.
His untimely death destroyed our plans.
مرگ نابههنگام او نقشههای ما را تباه کرد.
Napoleon's army destroyed the Austrians.
ارتش ناپلئون اتریشیها را سخت درهم کوبید.
The Arabs destroyed the Sassanians.
اعراب ساسانیان را برانداختند.
The sick horse had to be destroyed.
لازم بود که اسب بیمار را بکشند.
The Moon destroys the light of other stars.
ماه نور ستارگان را تحتالشعاع قرار میدهد.
That event destroyed my faith in modern medicine.
آن رویداد ایمان مرا به پزشکی نوین از بین برد.
Greed has destroyed many reputations.
آز شهرتهای زیادی را بر باد داده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «destroy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/destroy