با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Indestructible

    ˌɪndɪˈstrʌktəbl ˌɪndɪˈstrʌktəbl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective
    فناناپذیر، از میان‌نرفتنی، نابود‌نشدنی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - an indestructible will
    - اراده‌ی شکست‌ناپذیر
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد indestructible

    1. adjective lasting, unable to be destroyed
      Synonyms: abiding, deathless, durable, enduring, everlasting, immortal, immutable, imperishable, incorruptible, indelible, indissoluble, inexterminable, inextinguishable, inextirpable, irrefragable, irrefrangible, nonperishable, permanent, perpetual, unalterable, unbreakable, unchangeable, undestroyable, undying, unfading
      Antonyms: breakable, destructible, perishable

    لغات هم‌خانواده indestructible

    ارجاع به لغت indestructible

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «indestructible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/indestructible

    لغات نزدیک indestructible

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار