با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Destruction

dɪˈstrʌkʃn dɪˈstrʌkʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    destructions

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B2
خرابی، ویرانی، تخریب، اتلاف، انهدام، تباهی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Fire caused the destruction of several buildings.
- آتش‌سوزی موجب خرابی چندین ساختمان شد.
- The war will be continued until the total destruction of the enemy.
- جنگ تا نابودی کامل دشمن ادامه خواهد داشت.
- Gambling will be their destruction.
- قمار موجب تباهی آنان خواهد شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد destruction

  1. noun demolition, devastation
    Synonyms: abolishing, abolition, annihilation, assassinating, bane, carnage, crashing, crushing, disintegrating, disrupting, dissolving, downfall, elimination, end, eradication, extermination, extinction, extinguishing, extirpation, havoc, invalidating, invalidation, liquidation, loss, massacre, murder, overthrow, ravaging, ruin, ruination, sacking, shattering, slaughter, slaying, subjugation, subversion, subverting, undoing, wreckage, wrecking
    Antonyms: building, construction, creation, improvement, reparation, restoration

لغات هم‌خانواده destruction

ارجاع به لغت destruction

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «destruction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/destruction

لغات نزدیک destruction

پیشنهاد بهبود معانی