امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Destruction

dɪˈstrʌkʃn dɪˈstrʌkʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    destructions

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B2
خرابی، ویرانی، تخریب، اتلاف، انهدام، تباهی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Fire caused the destruction of several buildings.
- آتش‌سوزی موجب خرابی چندین ساختمان شد.
- The war will be continued until the total destruction of the enemy.
- جنگ تا نابودی کامل دشمن ادامه خواهد داشت.
- Gambling will be their destruction.
- قمار موجب تباهی آنان خواهد شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد destruction

  1. noun demolition, devastation
    Synonyms:
    abolishing abolition annihilation assassinating bane carnage crashing crushing disintegrating disrupting dissolving downfall elimination end eradication extermination extinction extinguishing extirpation havoc invalidating invalidation liquidation loss massacre murder overthrow ravaging ruin ruination sacking shattering slaughter slaying subjugation subversion subverting undoing wreckage wrecking
    Antonyms:
    building construction creation improvement reparation restoration

لغات هم‌خانواده destruction

ارجاع به لغت destruction

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «destruction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/destruction

لغات نزدیک destruction

پیشنهاد بهبود معانی