فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Building

ˈbɪldɪŋ ˈbɪldɪŋ

گذشته‌ی ساده:

built

شکل سوم:

built

سوم‌شخص مفرد:

builds

شکل جمع:

buildings

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun

ساختمان، بنا، عمارت، دیسمان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

a three-story building

ساختمان سه اشکوبه

ship building

کشتی سازی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Several buildings were destroyed by fire.

چندین ساختمان در اثر آتش‌سوزی نابود شد.

building materials

مصالح ساختمانی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد building

  1. noun constructed dwelling
    Synonyms:
    house home construction framework fabric domicile edifice erection architecture pile hut superstructure

Collocations

a building society

(انگلیس) بانک رهنی

building blocks

اجزا، بخشهای سازنده، سازگرها

office building

ساختمان اداری

Idioms

elvis has left the building

تمام شد، به پایان رسید (نخود، نخود، هرکه رود خانه‌ی خود) (برای اعلام اتمام یک رویداد کاربرد دارد)

لغات هم‌خانواده building

ارجاع به لغت building

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «building» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/building

لغات نزدیک building

پیشنهاد بهبود معانی