آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

    Built

    bɪlt bɪlt

    مصدر:

    build

    شکل سوم:

    built

    سوم‌شخص مفرد:

    builds

    وجه وصفی حال:

    building

    معنی built | جمله با built

    verb - intransitive verb - transitive

    زمان گذشته ساده و قسمت سوم فعل Build

    The engineer built a bridge that connected two cities.

    مهندس پلی ساخت که دو شهر را به هم متصل می‌کرد.

    She built a successful career in finance from scratch.

    او یک حرفه‌ی موفق در امور مالی از ابتدا ایجاد کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The new apartment complex was built quickly.

    مجتمع آپارتمانی جدید به‌سرعت ساخته شد.

    adjective

    ساخته‌شده، خوش‌هیکل، ورزیده، خوش‌ترکیب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    Her built body contours were a testament to her regular gym schedule and disciplined diet.

    برجستگی‌های بدن ورزیده‌ی او گواهی بر برنامه‌ی باقاعده‌ی باشگاه و رژیم غذایی منظمش بود.

    She was known not just for her acting skills, but also for her impressively built physique.

    او نه‌تنها به‌خاطر مهارت‌های بازیگری‌اش، بلکه به‌خاطر هیکل ساخته‌شده‌اش معروف بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد built

    1. adjective erected
      Synonyms:
      made assembled put together constructed fabricated manufactured produced finished completed created
    1. adjective buxom
      Synonyms:
      full-figured shapely well-proportioned well-rounded busty ample voluptuous stacked
      Antonyms:
      skinny flat
    1. adjective muscular
      Synonyms:
      strong athletic brawny muscular sturdy strapping powerful beefy pumped up
      Antonyms:
      weak puny

    لغات هم‌خانواده built

    noun
    build, builder, building
    adjective
    built
    verb - transitive
    build, rebuild

    سوال‌های رایج built

    شکل سوم built چی میشه؟

    شکل سوم built در زبان انگلیسی built است.

    وجه وصفی حال built چی میشه؟

    وجه وصفی حال built در زبان انگلیسی building است.

    سوم‌شخص مفرد built چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد built در زبان انگلیسی builds است.

    ارجاع به لغت built

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «built» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/built

    لغات نزدیک built

    • - buildup
    • - buillfight
    • - built
    • - built in check
    • - built in function
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.