زمان گذشته ساده و قسمت سوم فعل Build
The engineer built a bridge that connected two cities.
مهندس پلی ساخت که دو شهر را به هم متصل میکرد.
She built a successful career in finance from scratch.
او یک حرفهی موفق در امور مالی از ابتدا ایجاد کرد.
The new apartment complex was built quickly.
مجتمع آپارتمانی جدید بهسرعت ساخته شد.
ساختهشده، خوشهیکل، ورزیده، خوشترکیب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her built body contours were a testament to her regular gym schedule and disciplined diet.
برجستگیهای بدن ورزیدهی او گواهی بر برنامهی باقاعدهی باشگاه و رژیم غذایی منظمش بود.
She was known not just for her acting skills, but also for her impressively built physique.
او نهتنها بهخاطر مهارتهای بازیگریاش، بلکه بهخاطر هیکل ساختهشدهاش معروف بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «built» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/built