شکل جمع:
attractionsکشش، جذب، کشندگی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
Akbar could not explain his attraction for Zary.
اکبر نمیتوانست شیفتگی خود را نسبت به زری توصیف کند.
the attraction of her voice
دلکشی صدایش
جاذبه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
tourist attraction
جاذبهی گردشگری
One of the city's chief attractions is its cleanliness.
یکی از جاذبههای عمدهی شهر نظافت آن است.
جاذبههای توریستی، گیراییهای گردشگری، جاذبههای گردشگری
(امریکا - در سینماها) برنامههای آینده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «attraction» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/attraction