شکل جمع:
diariesدفتر خاطرات، دفتر یادداشت روزانه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
She used to hide her diary under her pillow.
عادت داشت دفتر یادداشت روزانهاش را زیر بالشتش قایم کند.
I found my old diary from high school.
دفتر خاطرات قدیمی دبیرستانم را پیدا کردم.
انگلیسی بریتانیایی سالنامه، سررسید
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I haven't had the time of meeting in my diary.
زمان جلسه را در سررسیدم ننوشتهام.
My sister's colorful diary was full of sketches.
سالنامهی رنگارنگ خواهرم پر از طرح بود.
خاطرات خود را نوشتن، وقایع روزانه را نوشتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «diary» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/diary