گذشتهی ساده:
loggedشکل سوم:
loggedسومشخص مفرد:
logsوجه وصفی حال:
loggingشکل جمع:
logsکنده، قطعهای از درخت که اره نشده
I put another log in the fireplace.
یک کندهی دیگر در بخاری گذاشتم.
A few large logs were floating down the river.
چند کندهی بزرگ در رودخانه شناور بود.
Loggers logged most of the trees in this forest.
چوببرها بیشتر درختان این جنگل را انداختند.
سفر سفرنامه کشتی، گزارش سفرنامه کشتی، سرعتسنج کشتی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی سفر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He logged the ship's daily progress.
او پیشرفت روزانهی کشتی را ثبت میکرد.
The ship logged 100 miles that day.
آنروز کشتی 100 مایل پیمود.
کارنامه، صورت عملیات
گزارش روزانه عملیات هیئت یا عملیات موتور یا ماشین و غیره
Columbus kept two logs.
کریستف کلمب دو دفتر روزانه داشت.
سفر گزارش سفر هواپیما
Each pilot has logged more than a thousand hours of flight.
هر یک از خلبانان بیش از هزار ساعت سابقهی پرواز دارند.
کندن کنده درخت
They were logging the timber into 7-foot pieces.
آنها چوبها را به قطعات هفت فوتی الوار میکردند.
در سفرنامه واردکردن
ثبت کردن وقایع
دستورات لازم را برای آغاز برنامه (یا پایان برنامه) دادن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «log» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/log