فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tally

ˈtæli ˈtæli

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive adverb

شمردن، تطبیق کردن، شمارش، شمارشگر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده
noun verb - transitive verb - intransitive adverb

چوب‌خط، حساب، جای چوب‌خط، برچسب، اتیکت، نظیر، قرین، علامت، نشان، تطبیق کردن، مطابق بودن، با چوب‌خط حساب کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Keep a tally of the amounts you spend.

حساب مبالغی را که خرج می‌کنی، نگه‌ دار.

a daily tally of car accidents

آمار روزانه‌ی حوادث اتومبیل

نمونه‌جمله‌های بیشتر

One twin child is the tally of the other.

یک کودک دوقلو عین دیگری است.

the tally between deeds and words

یکی بودن کردار و گفتار

He tallies the election returns as they are reported.

تا نتیجه‌ی انتخابات گزارش می‌شود، آن را محاسبه و ثبت می‌کند.

Tally your income for today.

در آمد امروز خودت را حساب کن.

to tally up the good and bad points about something

نکات خوب و بد چیزی را بررسی کردن

These two lists do not tally.

این دو فهرست با هم نمی‌خوانند.

The government's claims did not tally with its actions.

ادعاهای دولت با اعمال آن جور در نمی‌آمد.

Her account of what happened tallies with yours.

شرحی که او از ماوقع می‌دهد با شرح شما تطبیق می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tally

  1. noun count, record
    Synonyms:
    total score tab record summation reckoning running total poll account
  1. verb add up; count, record
    Synonyms:
    total sum count add up number compute record keep score register enumerate tell reckon write down mark down mark itemize inventory catalog numerate tale
    Antonyms:
    subtract

ارجاع به لغت tally

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tally» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tally

لغات نزدیک tally

پیشنهاد بهبود معانی