شمردن، تطبیق کردن، شمارش، شمارشگر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
چوبخط، حساب، جای چوبخط، برچسب، اتیکت، نظیر، قرین، علامت، نشان، تطبیق کردن، مطابق بودن، با چوبخط حساب کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Keep a tally of the amounts you spend.
حساب مبالغی را که خرج میکنی، نگه دار.
a daily tally of car accidents
آمار روزانهی حوادث اتومبیل
One twin child is the tally of the other.
یک کودک دوقلو عین دیگری است.
the tally between deeds and words
یکی بودن کردار و گفتار
He tallies the election returns as they are reported.
تا نتیجهی انتخابات گزارش میشود، آن را محاسبه و ثبت میکند.
Tally your income for today.
در آمد امروز خودت را حساب کن.
to tally up the good and bad points about something
نکات خوب و بد چیزی را بررسی کردن
These two lists do not tally.
این دو فهرست با هم نمیخوانند.
The government's claims did not tally with its actions.
ادعاهای دولت با اعمال آن جور در نمیآمد.
Her account of what happened tallies with yours.
شرحی که او از ماوقع میدهد با شرح شما تطبیق میکند.
کلمهی tally در زبان فارسی به «شمارش» یا «ثبت نتیجه» ترجمه میشود.
«Tally» در زبان انگلیسی به عملی اشاره دارد که طی آن اقلام، امتیازها یا موارد مشخص به صورت منظم شمارش و ثبت میشوند. این واژه هم به عنوان اسم و هم به عنوان فعل کاربرد دارد و در محیطهای مختلفی مانند تجارت، بازیها، ورزش و حسابداری دیده میشود. برای مثال، جملهی She kept a tally of all the books she had read this year به معنای «او شمارش تمام کتابهایی که امسال خوانده بود را نگه میداشت» است. در اینجا، «tally» نشاندهندهی ثبت دقیق و منظم اطلاعات است.
کاربرد «tally» علاوه بر شمارش فیزیکی، میتواند در محاسبات، ثبت امتیازات و نتایج نیز استفاده شود. به عنوان مثال، در انتخابات یا بازیهای گروهی، tally کردن آرا یا امتیازات به معنی ثبت و جمعبندی نتایج است. این فرآیند باعث میشود که اطلاعات به شکل دقیق و قابل اعتماد نگهداری شده و تصمیمگیریها بر اساس دادههای صحیح انجام شود.
در کسبوکار و مدیریت، «tally» اهمیت ویژهای دارد، زیرا کنترل موجودی، ثبت فروش و مقایسه نتایج با اهداف بدون ثبت و شمارش دقیق امکانپذیر نیست. سیستمهای مدرن حسابداری و نرمافزارهای مدیریتی نیز مفهوم tally را به شکل دیجیتال به کار میبرند تا دادهها به صورت منظم و قابل تحلیل نگهداری شوند. به این ترتیب، tally کردن به یک ابزار مهم برای برنامهریزی، ارزیابی عملکرد و پیشبینی روندها تبدیل میشود.
از نظر زبانشناسی، «tally» میتواند هم به صورت فعل (to tally) و هم به صورت اسم (a tally) به کار رود. به عنوان فعل، به معنای «شمارش کردن، ثبت کردن» و به عنوان اسم، به معنای «لیست شمارش شده یا مجموع ثبتشده» است. این انعطاف دستوری باعث میشود که «tally» در مکالمه، نوشتار روزمره و متون رسمی کاربرد گسترده داشته باشد و معنای دقیق و عملی خود را منتقل کند.
«tally» عبارتی است که ثبت، شمارش و جمعبندی منظم اطلاعات یا موارد مشخص را نشان میدهد. این واژه در محیطهای آموزشی، کاری، بازی و زندگی روزمره اهمیت دارد و آشنایی با آن به افراد کمک میکند تا فرآیندهای شمارش و ثبت دادهها را بهتر درک کرده و به شکل دقیق و مؤثر انجام دهند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tally» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tally