محاسبه
By my reckoning, the project will be completed by next Friday.
طبق محاسبهی من این پروژه تا جمعهی آتی تکمیل خواهد شد.
A precise reckoning of the calories consumed is essential.
محاسبهی دقیق کالری مصرفی ضروری است.
حساب، صورتحساب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We paid our reckoning and left.
حساب خود را پرداختیم و رفتیم.
I received the reckoning for my medical expenses
صورتحساب هزینههای پزشکیام به دستم رسید.
تسویهحساب، تصفیهحساب
It was time for the reckoning between two rival gangs.
زمان تسویهحساب بین دو باند رقیب فرارسیده بود.
The business partners met for a reckoning.
شرکای تجاری بهمنظور تصفیهحساب با هم ملاقات کردند.
جمعبندی
His reckoning made it clear that drastic changes were needed.
جمعبندی او بهوضوح نشان داد که نیاز به تغییرات مؤثر وجود دارد.
With a reckoning of the facts, the lawyer delivered a compelling argument.
پس از جمعبندی حقایق، وکیل استدلال قانعکنندهای ایراد کرد.
after the feast comes the reckoning
کسی که خربزه میخورد، باید پای لرز آن هم بنشیند.
کلمهی «reckoning» در زبان فارسی به «محاسبه، ارزیابی یا حسابرسی» ترجمه میشود.
reckoning به فرآیندی اشاره دارد که در آن فرد یا گروهی اقدام به بررسی، سنجش یا محاسبه نتایج، اثرات یا بدهیهای گذشته میکند. این مفهوم میتواند به معنای محاسبه عددی یا مالی باشد، همانند حسابرسی یک حساب یا بررسی بدهیها و طلبها، اما در معنای گستردهتر، به ارزیابی وقایع، تصمیمات یا رفتارها نیز اطلاق میشود. در واقع، reckoning ابزاری است برای درک وضعیت کنونی بر اساس اطلاعات و رخدادهای گذشته.
در زندگی روزمره، reckoning میتواند به لحظاتی اطلاق شود که فرد با نتایج اعمال یا تصمیمات خود مواجه میشود. این مواجهه ممکن است در قالب ارزیابی شخصی، بازنگری در رفتارها یا سنجش دستاوردها و شکستها باشد. در چنین مواقعی، فرد به نوعی «حسابرسی» از اقدامات خود دست میزند تا مسیر آینده را بهتر تعیین کند و از اشتباهات گذشته درس بگیرد.
در حوزه مالی یا تجاری، reckoning نقش حیاتی دارد. شرکتها و افراد برای برنامهریزی دقیق و تصمیمگیریهای استراتژیک نیازمند محاسبه و ارزیابی منابع، بدهیها و داراییها هستند. این فرآیند به آنها امکان میدهد تا نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنند و برنامههای خود را با دقت بیشتری پیش ببرند. حسابرسی و بررسی عملکردهای مالی نمونهای عملی از اعمال مفهوم reckoning در زندگی حرفهای است.
از منظر فرهنگی و ادبی، reckoning گاهی به معنای «مواجهه با پیامدها» یا «رویارویی با حقیقت» به کار میرود. در داستانها و روایتهای ادبی، لحظات reckoning اغلب نقطهی عطف داستان هستند که شخصیتها با واقعیت اعمال خود روبرو میشوند و تغییر یا رشد شخصیتی رخ میدهد. این کاربرد معنوی یا روانشناختی، ابعاد مفهومی این کلمه را گستردهتر میکند.
علاوه بر این، reckoning میتواند در معنای زمانبندی یا محاسبهی زمانی نیز به کار رود. در این حالت، منظور از reckoning تعیین زمان یا لحظهای مشخص برای انجام محاسبات یا تصمیمگیریهاست. این کاربرد نشان میدهد که کلمه نه تنها محدود به محاسبات عددی یا مالی است، بلکه فرآیندی شناختی و سازماندهی شده برای سنجش، ارزیابی و آمادگی برای اقدامات آینده را نیز شامل میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «reckoning» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reckoning