شکل جمع:
debtsاقتصاد بدهی، قرض، وام، دِین
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
America's foreign debts
بدهیهای خارجی امریکا
Debt free
بدون بدهی
our debt to the future generations
دین ما به نسلهای آینده
to pay off one's debts
بدهیهای خود را پس دادن
We are in their debts for their efforts.
ما زیر دِین زحمات آنها هستیم.
گناه، معصیت، خطا، تخلف
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The burden of debt weighs heavily on my shoulders.
بار گناه بر دوش من سنگینی میکند.
The debt of his past mistakes continued to haunt him.
گناه اشتباهات گذشتهاش همچنان او را آزار میداد.
مدیون کسی بودن
وامدار بودن، قرض داشتن، وام داشتن
get out of debt (be out of debt)
از زیر بار قرض درآمدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «debt» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/debt