گذشتهی ساده:
claimedشکل سوم:
claimedسومشخص مفرد:
claimsوجه وصفی حال:
claimingشکل جمع:
claimsادعا کردن، مدعی شدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی فوق متوسط
She claimed that the ring was hers.
او ادعا کرد که انگشتر مال اوست.
They came, it is claimed, because they were invited.
ادعا میشود که آنها چون دعوت شده بودند آمدند.
مطالبه کردن، درخواست کردن، طلب کردن، تقاضا کردن، خواستار شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He claimed his father's confiscated property.
او املاک مصادره شدهی پدرش را میخواست.
The striking workers are claiming a pay raise.
کارگران اعتصابی خواستار اضافه مزد هستند.
He laid claim to half of the company's assets.
او خواستار نیمی از دارایی شرکت شد.
ادعا کردن، اعلام کردن (میزان اعضا)
The movement claimed thousands of followers after the campaign.
پساز کارزار، این جنبش مدعی شد که هزاران پیرو دارد.
The organization claims nearly a million volunteers worldwide.
این سازمان میگوید نزدیک به یکمیلیون داوطلب در سراسر جهان دارد.
درخواست کردن، مطالبه کردن، تقاضا کردن (پول از سازمانی)
He claimed financial aid from the government to start his business.
او برای شروع کسبوکار خود از دولت درخواست کمک مالی کرد.
The workers claimed their unpaid wages from the company.
کارگران حقوق معوقهی خود را از شرکت مطالبه کردند.
ادعا، اظهار، بیان
The claim that aliens exist has been a topic of debate for decades.
ادعای وجود موجودات فضایی دههها موضوع بحث بوده است.
The claim that the earth is flat has been debunked by numerous scientific studies.
مطالعات علمی متعدد، ادعای مسطح بودن زمین را رد کرده است.
After the fire, the company faced millions of dollars in claims.
پس از آتشسوزی شرکت با میلیونها دلار ادعای خسارت مواجه شد.
حق، مطالبه، ادعا
Do you have any claims concerning the ownership of this jewel?
آیا ادعایی نسبت به مالکیت این جواهر دارید؟
They denied her legal claim.
حق قانونی او را نادیده گرفتند.
a hereditary claim
حق موروثی
درخواست، تقاضا، مطالبه (پول از سازمانی)
She made a claim on her health insurance for the surgery costs.
او ادعایی برای پرداخت هزینهی جراحی از بیمهی درمانی خود را مطرح کرد.
The company received hundreds of claims for damaged goods.
شرکت صدها مطالبهی مالی بابت کالاهای آسیبدیده دریافت کرد.
گرفتن (جان)
The war claimed the lives of many innocent civilians.
این جنگ جان بسیاری از غیرنظامیان بیگناه را گرفت.
The terrorist attack claimed the lives of dozens of people.
این حملهی تروریستی جان دهها نفر را گرفت.
برعهده گرفتن (مسئولیت و پرداخت و غیره اما مشخص نیست که صحت دارد یا خیر و بیشتر به ادعا شبیه است)
The terrorists claimed responsibility for the bombing.
تروریستها مسئولیت بمبگذاری را به عهده گرفتند.
The suspect claimed responsibility for the robbery, but the police were skeptical of his confession.
مظنون مسئولیت این سرقت را بر عهده گرفت اما پلیس در اعترافات او تردید داشت.
خواستن، نیاز داشتن، طلبیدن (توجه و علاقه و غیره)
A problem that claims attention.
مسئلهای که درخور توجه است (توجه میطلبد).
Teaching and writing claim almost all of my time.
تدریس و نگارش تقریباً همهی وقت مرا میطلبد.
مدعی شدن، خواستار شدن، از آن خود دانستن
claim responsibility (for something)
خود را مسئول یا عامل کاری دانستن
ادعایی را رد کردن
ادعایی را نپذیرفتن/ رد کردن
ادعایی را اثبات کردن، مستند کردن
از ادعایی حمایت کردن
مطالبه مزایا، درخواست مزایا (معمولاً از دولت یا بیمه)
ادعای جعلی/کلاهبردارانه
زمین یا حقوق انحصاری یا ملکی یا معدنی کسی را غصب کردن
گذشتهی ساده claim در زبان انگلیسی claimed است.
شکل سوم claim در زبان انگلیسی claimed است.
شکل جمع claim در زبان انگلیسی claims است.
وجه وصفی حال claim در زبان انگلیسی claiming است.
سومشخص مفرد claim در زبان انگلیسی claims است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «claim» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/claim