گذشتهی ساده:
advancedشکل سوم:
advancedسومشخص مفرد:
advancesوجه وصفی حال:
advancingشکل جمع:
advancesپیشرفت کردن، پیش رفتن، پیش بردن، پیشروی کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
South Korea has advanced a lot.
کرهی جنوبی بسیار پیشرفت کرده است.
Napoleon's army advanced toward Moscow.
قشون ناپلئون به سوی مسکو پیش رفت.
جلو رفتن، جلو بردن، پیش بردن، تسریع کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to advance the pawn
(در شطرنج) پیاده را جلو بردن
He advanced the date of his trip by one week.
تاریخ سفر خود را یک هفته جلو انداخت.
(قیمت) افزایش
the advance in prices
بالا رفتن قیمتها
On the New York Stock Exchange 1,228 issues advanced and 1,157 declined.
در بازار بورس نیویورک، قیمت ۱۲۲۸ سهم افزایش و ۱۱۵۷ سهم کاهش یافت.
پیشنهاد کردن، طرح کردن، اقامه کردن، ارائه دادن
Scientists advanced new theories.
دانشمندان نظریههای جدیدی را ارائه دادند.
The theory advanced in this article.
این تئوری در این مقاله ارائه شد.
پیشرفت، پیشروی
recent advances in science
پیشرفتهای اخیر در علم
one of the great technological advances of the 20th century
یکی از پیشرفتهای بزرگ تکنولوژی در قرن بیستم
(قبل از اتمام کار) مساعده
His boss gave him an advance of ten thousand tomans.
رئیسش به او ده هزار تومان مساعده داد.
Publishers generally pay an advance once the author finishes the manuscript.
ناشران معمولاً پس از اینکه نویسنده دستنویس را به پایان میرسانند، مساعده پرداخت میکنند.
از قبل، از پیش، جلوتر، پیشتر، پیشاپیش
We had made reservations in advance.
از قبل جا گرفته بودیم.
Their technology is in advance of ours.
تکنولوژی آنها از ما جلوتر است.
جلوتر از، پیشرفتهتر از
(با اشاره و کنایه) در ایجاد رابطه با جنس مخالف کوشیدن
از قبل، از پیش، پیشاپیش، جلوجلو، زودتر از موعد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «advance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/advance