گذشتهی ساده:
marchedشکل سوم:
marchedسومشخص مفرد:
marchesوجه وصفی حال:
marchingشکل جمع:
marchesراهپیمایی (مردم) (برای ابراز مخالفت یا موافقت با چیزی)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
a peace march
راهپیمایی برای صلح
The opposition party organized a protest march.
حزب مخالف راهپیمایی اعتراضیای را ترتیب داد.
موسیقی مارش، رزمآهنگ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The students performed a flawless march.
دانشآموزان مارش بیعیبونقصی را اجرا کردند.
The military band played a powerful march during the parade.
گروه موسیقی نظامی در رژه رزمآهنگ مقتدرانهای را اجرا کرد.
(نظامی) راهپیمایی، مارش
The soldiers began their march.
سربازان راهپیمایی خود را آغاز کردند.
The rhythmic sound of boots hitting the ground echoed throughout the field during the march.
صدای موزون برخورد چکمهها به زمین در طول مارش در سراسر میدان پیچید.
سیر، پیشرفت، جریان، حرکت
the march of science
سیر علم
the march of events
پیشرفت حوادث
Our economy is on the march again.
اقتصاد ما بار دیگر در حال پیشرفت است.
تندتند راه رفتن، با گامهای تند رفتن (اغلب به دلیل عصبانیت)
In a fit of rage, she began to march around the room, trying to calm herself down.
او با عصبانیت شروع به تندتند راه رفتن در اطراف اتاق کرد و سعی کرد خود را آرام کند.
The team captain told the players to march onto the field.
کاپیتان تیم به بازیکنان گفت که با گامهای تند وارد زمین شوند
راهپیمایی کردن (برای ابراز مخالفت یا موافقت با چیزی)
Thousands of people gathered to march for equality and social justice.
هزاران نفر برای برابری و عدالت اجتماعی راهپیمایی کردند.
They decided to march through the city streets in protest against climate change.
تصمیم گرفتند در اعتراض به تغییرات اقلیم در خیابانهای شهر راهپیمایی کنند.
(نظامی) قدمرو کردن، قدمرو رفتن
A column of soldiers were marching up the street.
یک ستون سرباز داشتند در راستای خیابان قدمرو میکردند.
He said that the troops would begin to march at the crack of dawn.
او گفت که هنگام برآمدن خورشید لشگریان قدمرو رفتن را آغاز خواهند کرد.
Forces that march toward greater social justice.
نیروهایی که بهسوی عدالت اجتماعی بیشتر، حرکت میکنند.
راهپیمایی کردن، نظامیوار راه رفتن
The bride and groom marched into the hall.
عروس و داماد نظامیوار وارد تالار شدند.
We marched forty miles.
چهل مایل راهپیمایی کردیم.
قدمرو بردن، وادار به رفتن کردن
The soldier marched the prisoners.
سرباز زندانیها را قدمرو برد.
The protesters were forcefully marched away by the police.
پلیس معترضان را بهزور وادار به رفتن کرد.
تقویم ماه مارس، ماه مارچ، سومین ماه میلادی (با M بزرگ) (مخفف این لغت Mar است.)
In March, the days start getting longer and the weather begins to warm up.
در ماه مارس، روزها طولانیتر میشوند و هوا شروع به گرم شدن میکند.
In March nature begins to awaken from its winter slumber.
در ماه مارس طبیعت شروع به بیدار شدن از خواب زمستانی خود میکند.
منطقهی مرزی (معمولاً بهصورت جمع میآید)
The soldiers patrolled the marches.
سربازان در مناطق مرزی گشت میزدند.
The village was located on the outskirts of the marches.
روستا در حاشیهی مناطق مرزی قرار داشت.
هممرز بودن، مرز مشترک داشتن
France and Belgium march together.
فرانسه و بلژیک هممرز هستند.
Our land marches with the neighbor's land.
زمین ما با زمین همسایه مرز مشترک دارد.
پیش رفتن، حرکت کردن (پیوسته)
As the sun sets, time marches on.
با غروب خورشید، زمان پیش میرود.
With each passing day, time marches on.
هر روز که میگذرد، زمان پیش میرود.
راهپیمایی، پیادهروی
We were too tired to begin another march.
ما بیش از آن خسته بودیم که (بتوانیم) راهپیمایی دیگری را آغاز کنیم.
I dreaded the thought of a march to the top of the mountain.
من از فکر پیادهروی طولانی به نوک کوه وحشت داشتم.
راندن، وادار به رفتن کردن
در حال پیشرفت
سرزمینهای مرزی میان انگلیس و اسکاتلند و انگلیس و ویلز
(بدون جلب توجه) پیشروی کردن
با سرعتعمل ابتکار عملیات را به دست گرفتن یا موقعیت خود را بهتر کردن
mad as a hatter (or march hare)
کاملاً دیوانه
کلمه "march" در زبان انگلیسی معانی و کاربردهای متنوعی دارد که میتوان آن را به چند دسته تقسیم کرد:
به عنوان فعل (Verb):
- راه رفتن یا حرکت کردن: یکی از معانی اصلی "march" به معنای راه رفتن با قدمهای منظم و هماهنگ است، به ویژه در زمینه نظامی. سربازان در یک خط منظم و با ریتم مشخصی حرکت میکنند که به آن "marching" میگویند.
- پیشرفت کردن: این کلمه میتواند به معنای پیشرفت در یک مسیر یا هدف خاص نیز به کار رود، بهویژه وقتی که صحبت از پیشرفت در فعالیتهای اجتماعی یا سیاسی باشد. به عنوان مثال، "to march for a cause" به معنای راهپیمایی در حمایت از یک علت یا هدف اجتماعی است.
به عنوان اسم (Noun):
- راهپیمایی: "march" به عنوان اسم میتواند به یک راهپیمایی سازمانیافته اشاره کند که معمولاً به منظور ابراز نظر یا حمایت از یک موضوع خاص برگزار میشود. این نوع راهپیماییها معمولاً با هدف جلب توجه عمومی یا ایجاد تغییرات اجتماعی انجام میشوند.
- ماه مارچ: "March" همچنین نام سومین ماه سال در تقویم میلادی است. این ماه معمولاً با تغییر فصل بهار و آغاز روزهای گرمتر همراه است. در بسیاری از نقاط جهان، ماه مارچ با جشنها و رویدادهای خاصی مانند روز جهانی زن (8 مارچ) و نوروز (در فرهنگهای خاصی) گرامی داشته میشود.
نکات جالب:
- معنی لغوی: واژه "march" از کلمه لاتین "mārs" به معنای "بهار" و "مربی" گرفته شده است. این ارتباط با فصل بهار نشاندهندهی شروعی جدید و رشد است.
- تاریخچه نظامی: استفاده از "march" در زمینه نظامی به قرنها پیش برمیگردد و به معنای حرکت منظم و هماهنگ گروهی از سربازان است. این نوع حرکت به فرماندهان اجازه میدهد تا کنترل بهتری بر نیروهای خود داشته باشند.
- فرهنگهای مختلف: در فرهنگهای مختلف، "march" به عنوان نمادی از مقاومت و اتحاد شناخته شده است. بهویژه در تاریخ معاصر، راهپیماییها به عنوان ابزاری برای ابراز نارضایتی و درخواست تغییرات اجتماعی مورد استفاده قرار گرفتهاند.
کاربردهای روزمره:
- در مکالمات روزمره، "march" میتواند به فعالیتهای مختلف اشاره کند. به عنوان مثال، میتوان گفت: "We will march in the parade this weekend," که به معنای شرکت در یک رژه یا جشنواره است.
- همچنین، این کلمه در عناوین اخبار و مقالات نیز بسیار رایج است، بهویژه زمانی که به تظاهرات و فعالیتهای اجتماعی اشاره دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «march» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/march