شکل جمع:
trampsهمچنین میتوان از tromp به جای tramp استفاده کرد.
ولگرد، آسمانجل، خانهبهدوش، با صدا راه رفتن، پیادهروی کردن، با پا لگد کردن، آواره بودن، ولگردی کردن، آواره، فاحشه، آوارگی، ولگردی، صدای پا
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to tramp on someone's foot
روی پای کسی پا گذاشتن
Women were tramping grapes to make wine.
زنها برای ساختن شراب انگورها را لگد میکردند (با پا میکوبیدند).
The hunters were tramping the forest all night.
تمام شب شکارچیان خشخشکنان در جنگل گام میزدند.
he tramped in search of a tail....
در دم طلبی قدم همی زد...
He spent his holidays tramping in the desert.
تعطیلات خود را به رهنوردی در صحرا گذراند.
a tramp dog
سگ ولگرد
the rhythmic tramp of soldiers
صدای پای موزون سربازان
the tramp of the hooves of wild horses
گرپگرپ سم اسبان وحشی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tramp» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tramp