گذشتهی ساده:
rangedشکل سوم:
rangedسومشخص مفرد:
rangesوجه وصفی حال:
rangingشکل جمع:
rangesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی زیستشناسی
give (somebody or something) free range
(به کسی یا چیزی) آزادی عمل دادن، اختیار دادن
within the range of (something or someone)
در تیررس (چیزی یا کسی)
at close range (or at close quarters)
از نزدیک، از فاصلهی کم
فاصلهای که میتوان در آن صحبت کرد (و حرف یکدیگر را شنید)، در صدارس
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «range» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/range