گذشتهی ساده:
gradedشکل سوم:
gradedسومشخص مفرد:
gradesوجه وصفی حال:
gradingشکل جمع:
gradesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
همتراز، هموار، همپایه، در یک سطح
دبستان، مدرسهی ابتدایی
واجد شرایط، مطابق استاندارد، به درجهی مطلوب
1- به بالای سر بالایی رسیدن 2- بر مشکلات فائق شدن، کامیاب شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «grade» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/grade