با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Echelon

ˈeʃəlɑːn ˈeʃəlɒn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    echeloned
  • شکل سوم:

    echeloned
  • سوم شخص مفرد:

    echelons
  • وجه وصفی حال:

    echeloning
  • شکل جمع:

    echelons

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    رده، مرتبه، پله‌دیس (در سلسله‌مراتب)
    • - the lower echelons of government bureaucracy
    • - رده‌های پایین‌تر دیوان سالاری دولتی
    • - a high-echelon employee
    • - کارمند رده‌‌بالا
    • - Salaries are determined according to the employees' echelons.
    • - حقوق‌ها بر حسب پله‌دیس (رتبه‌ی) کارمندان تعیین می‌شود.
  • noun countable
    (نظامی) آرایش پلکانی (کشتی و هواپیما و غیره)
    • - The aircraft squadron formed an echelon in the sky.
    • - اسکادران هواپیما در آسمان آرایش پلکانی به خود گرفت.
    • - Each soldier understood their role within the infantry echelon.
    • - هر سرباز نقش خود در آرایش پلکانی پیاده‌نظام را فهمید.
  • verb - intransitive verb - transitive
    آرایش پلکانی به خود گرفتن، آرایش پله‌دیس یافتن، به طور پلکانی مرتب کردن
    • - The tanks were echeloned along the base of the hill.
    • - تانک‌ها در پای تپه به‌صورت پلکانی آرایش یافته بودند (پله‌دیس شده بودند).
    • - She carefully echeloned the books on the shelf.
    • - او با دقت کتاب‌های روی قفسه را به طور پلکانی مرتب کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد echelon

  1. noun class, level
    Synonyms: degree, file, grade, line, office, place, position, queue, rank, row, string, tier

ارجاع به لغت echelon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «echelon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/echelon

لغات نزدیک echelon

پیشنهاد بهبود معانی