گذشتهی ساده:
echelonedشکل سوم:
echelonedسومشخص مفرد:
echelonsوجه وصفی حال:
echeloningشکل جمع:
echelonsرده، مرتبه، پلهدیس (در سلسلهمراتب)
the lower echelons of government bureaucracy
ردههای پایینتر دیوان سالاری دولتی
a high-echelon employee
کارمند ردهبالا
Salaries are determined according to the employees' echelons.
حقوقها بر حسب پلهدیس (رتبهی) کارمندان تعیین میشود.
(نظامی) آرایش پلکانی (کشتی و هواپیما و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The aircraft squadron formed an echelon in the sky.
اسکادران هواپیما در آسمان آرایش پلکانی به خود گرفت.
Each soldier understood their role within the infantry echelon.
هر سرباز نقش خود در آرایش پلکانی پیادهنظام را فهمید.
آرایش پلکانی به خود گرفتن، آرایش پلهدیس یافتن، به طور پلکانی مرتب کردن
The tanks were echeloned along the base of the hill.
تانکها در پای تپه بهصورت پلکانی آرایش یافته بودند (پلهدیس شده بودند).
She carefully echeloned the books on the shelf.
او با دقت کتابهای روی قفسه را به طور پلکانی مرتب کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «echelon» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/echelon