فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Echelon

ˈeʃəlɑːn ˈeʃəlɒn

گذشته‌ی ساده:

echeloned

شکل سوم:

echeloned

سوم‌شخص مفرد:

echelons

وجه وصفی حال:

echeloning

شکل جمع:

echelons

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

رده، مرتبه، پله‌دیس (در سلسله‌مراتب)

the lower echelons of government bureaucracy

رده‌های پایین‌تر دیوان سالاری دولتی

a high-echelon employee

کارمند رده‌‌بالا

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Salaries are determined according to the employees' echelons.

حقوق‌ها بر حسب پله‌دیس (رتبه‌ی) کارمندان تعیین می‌شود.

noun countable

(نظامی) آرایش پلکانی (کشتی و هواپیما و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The aircraft squadron formed an echelon in the sky.

اسکادران هواپیما در آسمان آرایش پلکانی به خود گرفت.

Each soldier understood their role within the infantry echelon.

هر سرباز نقش خود در آرایش پلکانی پیاده‌نظام را فهمید.

verb - intransitive verb - transitive

آرایش پلکانی به خود گرفتن، آرایش پله‌دیس یافتن، به طور پلکانی مرتب کردن

The tanks were echeloned along the base of the hill.

تانک‌ها در پای تپه به‌صورت پلکانی آرایش یافته بودند (پله‌دیس شده بودند).

She carefully echeloned the books on the shelf.

او با دقت کتاب‌های روی قفسه را به طور پلکانی مرتب کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد echelon

  1. noun class, level
    Synonyms:
    level grade position place rank line row tier file degree office queue string

ارجاع به لغت echelon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «echelon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/echelon

لغات نزدیک echelon

پیشنهاد بهبود معانی