گذشتهی ساده:
queuedشکل سوم:
queuedسومشخص مفرد:
queuesوجه وصفی حال:
queuingشکل جمع:
queuesصف، صف اتوبوس و غیره
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
We stood in the queue for bread.
در صف نان ایستادیم.
a queue of cars
یک صف اتومبیل
the long queue of people in front of the store
صف طولانی مردم در جلو فروشگاه
در صف ایستادن
People were queuing up to buy sugar.
مردم برای خرید شکر در صف میایستادند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «queue» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/queue