امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Line Up

laɪn ʌp laɪn ʌp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    lined up
  • سوم شخص مفرد:

    lines up
  • وجه وصفی حال:

    lining up

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • phrasal verb verb - intransitive verb - transitive B2
    صف کشیدن، به صف در آوردن، صف بستن، به صف شدن
    • - The soldiers will line up in formation for the inspection.
    • - سربازان برای بازرسی به صف می‌شوند.
    • - Please line up in an orderly fashion for the school photo.
    • - لطفاً برای عکس مدرسه با نظم و ترتیب صف ببندید.
  • phrasal verb verb - transitive C1
    برنامه‌ریزی کردن، آماده کردن، سازماندهی کردن، ترتیب دادن، سامان بخشیدن
    • - Let's line up the books on the shelf by genre.
    • - بیایید کتاب‌های موجود در قفسه را بر اساس ژانر سازماندهی کنیم.
    • - We need to line up all the books on the shelf in alphabetical order.
    • - باید تمام کتاب‌های موجود در قفسه را به ترتیب حروف الفبا ترتیب دهیم.
  • noun countable
    صف، ترکیب، لیست، فهرست
    • - The line up for the concert was full of excited fans.
    • - صف کنسرت مملو از طرفداران پرهیجان‌ بود.
    • - The contestants eagerly awaited their turn in the dance line up.
    • - شرکت‌کنندگان مشتاقانه منتظر نوبت خود در صف رقص بودند.
  • noun countable
    صف (متهمان)
    • - The accused was nervous as he stood in the line up.
    • - متهم وقتی در صف ایستاده بود، عصبی بود.
    • - The police arranged the line up for the identification process.
    • - پلیس صف متهمان را برای فرآیند شناسایی ترتیب داد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت line up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «line up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/line-up

لغات نزدیک line up

پیشنهاد بهبود معانی