گذشتهی ساده:
lined upسومشخص مفرد:
lines upوجه وصفی حال:
lining upصف کشیدن، به صف در آوردن، صف بستن، به صف شدن
The soldiers will line up in formation for the inspection.
سربازان برای بازرسی به صف میشوند.
Please line up in an orderly fashion for the school photo.
لطفاً برای عکس مدرسه با نظم و ترتیب صف ببندید.
برنامهریزی کردن، آماده کردن، سازماندهی کردن، ترتیب دادن، سامان بخشیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Let's line up the books on the shelf by genre.
بیایید کتابهای موجود در قفسه را بر اساس ژانر سازماندهی کنیم.
We need to line up all the books on the shelf in alphabetical order.
باید تمام کتابهای موجود در قفسه را به ترتیب حروف الفبا ترتیب دهیم.
صف، ترکیب، لیست، فهرست
The line up for the concert was full of excited fans.
صف کنسرت مملو از طرفداران پرهیجان بود.
The contestants eagerly awaited their turn in the dance line up.
شرکتکنندگان مشتاقانه منتظر نوبت خود در صف رقص بودند.
صف (متهمان)
The accused was nervous as he stood in the line up.
متهم وقتی در صف ایستاده بود، عصبی بود.
The police arranged the line up for the identification process.
پلیس صف متهمان را برای فرآیند شناسایی ترتیب داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «line up» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/line-up