امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Real

rɪəl rɪəl rɪəl rɪəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    realer
  • صفت عالی:

    realest

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective countable A2
حقیقی، واقعی، راستین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- a real story
- یک داستان واقعی
- the real reason
- دلیل واقعی
- What is her real name?
- اسم واقعی او چیست؟
- We didn't think their threats were for real.
- فکر نمی‌کردیم تهدیدهای آن‌ها واقعی باشد.
adjective
موجود، غیر‌مصنوعی، طبیعی، اصل
- a bouquet of real flowers
- یک دسته گل طبیعی
adverb
بسیار، خیلی، واقعا
- I am real happy to meet you.
- از ملاقات شما خیلی خوشحالم.
- I am real tired
- بسیار خسته‌ام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد real

  1. adjective genuine in existence
    Synonyms: absolute, actual, authentic, bodily, bona fide, certain, concrete, corporal, corporeal, de facto, embodied, essential, evident, existent, existing, factual, firm, heartfelt, honest, incarnate, indubitable, in the flesh, intrinsic, irrefutable, legitimate, live, material, original, palpable, perceptible, physical, positive, present, right, rightful, sensible, sincere, solid, sound, stable, substantial, substantive, tangible, true, unaffected, undeniable, undoubted, unfeigned, valid, veritable
    Antonyms: dishonest, fake, false, feigned, imaginary, invalid, untrue

Idioms

لغات هم‌خانواده real

ارجاع به لغت real

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «real» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/real

لغات نزدیک real

پیشنهاد بهبود معانی