گذشتهی ساده:
soundedشکل سوم:
soundedسومشخص مفرد:
soundsوجه وصفی حال:
soundingشکل جمع:
soundsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
رجز خواندن، مستبدانه سخنرانی کردن
طراح صدا (مسئول طراحی و تولید صدای فیلم)
صدای گوشخراش
صدای خراشیده / صدای ساییده شدن
قضاوت درست، قضاوت صحیح
صدا در آوردن، صدا تولید کردن
صدای خفه
صدای خش خش
صدای خراشیدن، صدای خش خش (ناشی از خراش)
صدای کلیک / صدای تق تق
صدای ترق و تروق، صدای خش خش
صدای کر کننده
صدا حرکت میکند / صدا منتقل میشود
منطق تجاری درست/عقلانی بودن از نظر تجاری
صحیح و سالم، سالم و تندرست، سُر و مُر و گُنده، امن و امان
درخواب ژرف بودن
strike (or sound) a false note
اشتباهی عمل کردن، بیجا حرف زدن، غلطی گفتن (یا کردن)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sound» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sound