آخرین به‌روزرسانی:

Well-advised

ˌwelədˈvaɪzd ˌwelədˈvaɪzd

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: well advised


معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective formal

سنجیده، عاقلانه، خردمندانه، معقول

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Taking a well-advised approach to investing can help minimize risk.

اتخاذ رویکردی سنجیده برای سرمایه‌گذاری می‌تواند به به حداقل رساندن ریسک کمک کند.

The well advised strategy for the team was to focus on defense and counter-attacks.

استراتژی معقول این تیم تمرکز روی دفاع و ضد حملات بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد well-advised

  1. adjective having the benefit of careful prior consideration or counsel
    Synonyms:
    wise prudent smart intelligent advised judicious
    Antonyms:
    ill-advised

ارجاع به لغت well-advised

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «well-advised» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/well-advised

لغات نزدیک well-advised

پیشنهاد بهبود معانی