با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Advised

ədˈvaɪzd ədˈvaɪzd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    advises
  • وجه وصفی حال:

    advising

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective B1
    سنجیده، حساب‌شده (عمل و اقدام و برنامه و غیره)
    • - The advised decision was based on careful research and consideration.
    • - این تصمیم سنجیده بر اساس تحقیق و بررسی دقیق بود.
    • - The advised decision to invest in stocks led to significant financial gains.
    • - تصمیم حساب‌شده برای سرمایه‌گذاری در بازار سهام منجر به سود مالی قابل‌توجهی شد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد advised

  1. adjective thought out
    Synonyms: considered, well-considered
    Antonyms: ill-advised

لغات هم‌خانواده advised

ارجاع به لغت advised

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «advised» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/advised

لغات نزدیک advised

پیشنهاد بهبود معانی