گذشتهی ساده:
advisedشکل سوم:
advisedسومشخص مفرد:
advisesوجه وصفی حال:
advisingنصیحت کردن، آگاهانیدن، توصیه دادن، قضاوت کردن، پند دادن، رایزنی کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He advised them not to buy a house.
به آنها توصیه کرد که خانه نخرند.
He advised them of the latest reports.
او آنان را در جریان آخرین گزارشها قرار داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «advise» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/advise