شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (noun): tip-off
اطلاع دادن، خبر دادن، آمار دادن، هشدار دادن
The anonymous caller tipped off the police about the robbery.
تماسگیرندهی ناشناس به پلیس در مورد سرقت خبر داد.
The coach tipped off the players about the opponent's strategy.
مربی به بازیکنان دربارهی استراتژی حریف هشدار داد.
خبر محرمانه، اطلاعات سری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her anonymous tip-off led to the arrest of the criminals.
اطلاعات سری او منجر به دستگیری مجرمان شد.
The tip-off came just in time to prevent the robbery.
این خبر محرمانه، دقیقاً بهموقع برای جلوگیری از سرقت رسید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tip off» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tip-off-2