افترا زدن (به)، بد وانمود کردن، دروغ گفتن، دروغگو درآمدن، خیانت کردن به، عوضی نشان دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her smile belies her anger.
لبخند او خشم وی را پنهان میکند.
His cheerful manner belied his real feelings.
رفتار شاد او احساسات واقعی او را مستور میکرد.
War belied any hope for reconciliation.
جنگ هرگونه امید برای آشتی را از بین برد.
His cruelty belied his kind words.
سنگدلی او دروغ بودن کلمات محبتآمیز او را نشان داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «belie» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/belie