آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Garble

ˈɡɑːrbl̩ ˈɡɑːbl̩

معنی garble | جمله با garble

noun verb - transitive

ضایعات، فضولات، تحریف، تحریف کردن، الک کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

a garbled text

متن تحریف‌شده

The radio message was so garbled, I couldn't understand it at all.

پیام رادیویی آن‌قدر درهم‌و‌برهم بود که اصلاً آن را نفهمیدم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد garble

ارجاع به لغت garble

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «garble» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/garble

لغات نزدیک garble

پیشنهاد بهبود معانی