ضایعات، فضولات، تحریف، تحریف کردن، الک کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a garbled text
متن تحریفشده
The radio message was so garbled, I couldn't understand it at all.
پیام رادیویی آنقدر درهموبرهم بود که اصلاً آن را نفهمیدم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «garble» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/garble