گذشتهی ساده:
misinterpretedشکل سوم:
misinterpretedسومشخص مفرد:
misinterpretsوجه وصفی حال:
misinterpretingغلط تعبیر کردن، برداشت غلطی کردن از، غلط تعبیر یا تفسیر کردن، برداشت اشتباهی داشتن (از چیزی)، بدفهمیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He misinterpreted my praise of his daughter thinking that I was asking to marry her.
او تعریف از دخترش را به غلط برداشت کرد و تصور کرد که میخواهم از او خواستگاری کنم.
He misinterpreted her silence as indicating agreement.
به غلط سکوتش را علامت رضا تصور کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «misinterpret» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/misinterpret