گذشتهی ساده:
falsifiedشکل سوم:
falsifiedسومشخص مفرد:
falsifiesوجه وصفی حال:
falsifyingتحریف کردن، دست بردن در، باطل ساختن، تزویر کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He falsified the details of his educational background.
او دربارهی جزئیات سابقهی تحصیلی خود دروغپردازی کرد.
Every time he was asked about the murder he falsified.
هربار که دربارهی آن قتل از او پرسش میشد، دروغ میگفت.
to falsify a will
در وصیتنامه دست بردن
to falsify a passport
در پاسپورت دستکاری کردن
to falsify the truth
حقیقت را وارونه جلوه دادن
He falsified the accounts.
او حسابها را دستکاری کرد.
to falsify their hopes
برای نشان دادن نابهجایی امیدهای آنان
He tried to falsify Ptolemy's theory.
او کوشید خطای نظریهی بطلمیوس را نشان بدهد.
They were producing falsified champagne.
آنها شامپاین تقلبی تولید میکردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «falsify» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/falsify