گذشتهی ساده:
contravenedشکل سوم:
contravenedسومشخص مفرد:
contravenesوجه وصفی حال:
contraveningتخلف کردن از، نقض کردن، تخطی کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to contravene a law
قانون را زیر پا گذاشتن
Actions contravening ethical principles.
کارهایی که با اصول اخلاقی مغایرت دارد.
to contravene a proposition
قضیه یا پیشنهادی را رد کردن
This action was in contravention of the U.N. charter.
این عمل خلاف منشور سازمان ملل متحد بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «contravene» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/contravene