گذشتهی ساده:
breachedشکل سوم:
breachedسومشخص مفرد:
breachesوجه وصفی حال:
breachingشکل جمع:
breachesنقض عهد، رخنه، نقض کردن، نقض عهد کردن، ایجاد شکاف کردن، رخنه کردن در
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a breach of contract
شکستن قرارداد، نقض قرارداد
What they did was in breach of trade union rules.
آنچه آنها کردند خلاف مقررات اتحادیهی کارگران بود.
breach of promise
نقض عهد، خلف وعده، عهدشکنی
They were ready to defend any breach in the walls.
آنان برای مقابله از هرگونه سوراخ در دیوارها آماده بودند.
Our soldiers breached the enemies' barbed wire.
سربازان ما از سیمهای خاردار دشمن عبور کردند.
Our defensive lines could not be breached.
خطوط دفاعی ما نفوذناپذیر بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «breach» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/breach