آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ آذر ۱۴۰۲

    Separation

    ˌsepəˈreɪʃn ˌsepəˈreɪʃn

    شکل جمع:

    separations

    معنی separation | جمله با separation

    noun B2

    جدایی، فراق، دوری، تفکیک، متارکه، انفصال

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    the separation of politics and religion

    جدایی سیاست و مذهب

    Shipment of fragile articles requires separation and cushioning.

    ارسال اشیای شکننده مستلزم جداسازی و لفاف‌پیچی است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    separation of flour from bran by bolting

    جداسازی آرد از سبوس از راه سرند کردن

    the separation of letters in the central post office

    دسته‌دسته کردن نامه‌ها در اداره‌ی مرکزی پست

    the sorrow of separation ended ...

    سپری شد غم جدایی...

    Separation from his wife and children was painful for him.

    فراق زن و فرزند برایش دردآور بود.

    one of the leaders of the separation

    یکی از رهبران انشعاب

    The separation which he brought about in the church has not healed yet.

    تفرقه‌ای که او در کلیسا ایجاد کرد، هنوز التیام نیافته است.

    his separation from the army

    انفصال او از خدمت ارتش

    the separation between the spokes of a wheel

    فاصله‌ی میان پره‌های یک چرخ

    shoulder separation

    دررفتگی (استخوان) شانه

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد separation

    1. noun being apart; break-up
      Synonyms:
      break split division parting rupture divorce detachment disconnection disunion dissociation disengagement estrangement severance disjunction disrelation segregation partition rift gap dissolution divorcement departure split-up leave-taking farewell parting of the ways dedomiciling
      Antonyms:
      togetherness

    لغات هم‌خانواده separation

    noun
    separation, separates, separatist, separatism, separator, inseparability
    adjective
    separable, separate, separated
    verb - transitive
    separate
    adverb
    inseparably, separately

    سوال‌های رایج separation

    شکل جمع separation چی میشه؟

    شکل جمع separation در زبان انگلیسی separations است.

    ارجاع به لغت separation

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «separation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/separation

    لغات نزدیک separation

    • - separating
    • - separating character
    • - separation
    • - separation center
    • - separatism
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.