بهطور جداگانه، جداجدا، جدا از هم، مستقلاً، بهصورت مجزا، سواسوا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I think they'd better deal with these two points separately.
به نظر من بهتر است این دو نکته را بهطور جداگانه بررسی کنند.
I visited my new colleagues separately.
من جداجدا همکاران جدیدم را ملاقات کردم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «separately» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/separately