آیکن بنر

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Apart

əˈpɑːrt əˈpɑːt

معنی apart | جمله با apart

adverb B1

جدا، با فاصله، دور از هم

The shop stood apart from the rest of the village.

مغازه در فاصله کمی از دهکده قرار داشت.

The meetings are scheduled a week apart.

جلسات با فاصله‌ی یک هفته‌ای برگزار می‌شوند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The two houses were built 100 meters apart.

آن دو خانه صد متر از هم فاصله داشتند.

We were born two years apart.

تولدمان دو سال با هم فرق داشت.

These chairs are set apart for them.

این صندلی‌ها برای آن‌ها کنار گذاشته شده (رزرو شده) است.

He stood with his legs apart.

با پاهای باز از هم ایستاد.

The lovers could not bear to be apart.

عاشق و معشوق تاب جدایی نداشتند.

I can't tell those twins apart.

آن دوقلوها را نمی‌توانم از هم تشخیص بدهم.

(all) joking apart

از شوخی گذشته

adverb B2

تکه‌تکه، از هم پاشیده، به قطعات کوچک‌تر جداشده، بازشده، متلاشی شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

She pulled the sandwich apart and ate the pieces separately.

ساندویچ را از هم باز کرد و تکه‌‌ها را جداگانه خورد.

The toy broke apart after just one drop.

اسباب‌بازی بعد از یک بار افتادن تکه‌تکه شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

David took the clock apart and put it together again.

دیوید ساعت را از هم باز و دوباره سوار کرد.

Their marriage is falling apart.

ازدواج آن‌ها در حال به هم خوردن است.

Friends who have fallen apart.

دوستانی که رابطه‌ی آن‌ها به‌هم خورده است.

adjective B2

جدا، دور از هم

They spent most of the year apart due to work.

به‌خاطر کار، بیشتر سال را دور از هم گذراندند.

She cried every night they were apart.

هر شب که از هم دور بودند، گریه می‌کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Being apart helped them understand how much they cared for each other.

جدایی به آن‌ها کمک کرد بفهمند چقدر برای هم اهمیت دارند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد apart

  1. adverb separate
    Antonyms:
  1. adjective separated
    Synonyms:
  1. adverb into parts or pieces
    Synonyms:

Phrasal verbs

take apart

از هم باز کردن، تجزیه کردن

tell apart

تمیز دادن، تشخیص دادن، وجه تمایز قائل شدن، متوجه تفاوت شدن

come apart

جدا کردن، از هم باز کردن

fall apart

فرو ریختن

در بحران احساسی بودن

pick apart

مورد خرده‌گیری دقیق قرار دادن

Phrasal verbs بیشتر

pull apart

از هم باز شدن

(برای جلوگیری از دعوا و تنش) از هم جدا کردن

break apart

متلاشی شدن، وا رفتن، از هم جدا شدن یا کردن، فرو پاشیدن، فرو ریختن

burst apart

تکه پاره شدن، از هم پاشیدن

drift apart

کم‌کم از هم جدا شدن، کم‌کم با هم غریبه شدن

set apart

1- جدا کردن، سوا کردن 2- (برای کاری) نگه‌داشتن، کنار گذاشتن

tear something apart (or to shreds)

چیزی را پاره‌پاره‌ کردن، از هم گسستن

grow apart

از هم فاصله گرفتن، دور شدن

tear apart

تکه‌تکه کردن، پاره کردن، شرحه‌شرحه کردن، تکه‌وپاره کردن، ریزریز کردن

از هم پاشیدن، پراکنده شدن، متفرق شدن، متلاشی شدن

Collocations

fall (come) apart

فروریختن، به هم خوردن

poles apart

کاملاً متضاد یا مخالف، زمین تا آسمان تفاوت داشتن، دو قطب مخالف

Idioms

poles apart

کاملاً متضاد یا مخالف، زمین تا آسمان تفاوت داشتن، دو قطب مخالف

be worlds apart

زمین تا آسمان فرق داشتن، کاملاً متفاوت بودن، تفاوت بسیاری داشتن، متضاد هم بودن

سوال‌های رایج apart

معنی apart به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «apart» در زبان فارسی به معنای «جدا»، «به‌طور جداگانه»، یا «دور از هم» ترجمه می‌شود.

این واژه هم می‌تواند به‌عنوان قید (adverb) و هم صفت (adjective) در جمله به کار رود و بسته به بافت، معنایی فیزیکی، احساسی، یا انتزاعی پیدا کند. در ساده‌ترین کاربرد، «apart» برای توصیف فاصله یا جدایی میان دو چیز یا دو شخص استفاده می‌شود؛ اما در سطوح عمیق‌تر، می‌تواند بیانگر گسست در روابط انسانی، تفاوت‌های فکری یا حتی استقلال فردی باشد.

در معنای فیزیکی، «apart» اغلب به فاصله‌ی مکانی اشاره دارد. مثلاً در جمله‌ی «The two houses are 100 meters apart» به این معناست که «دو خانه صد متر از هم فاصله دارند». این نوع کاربرد از نظر دستوری ساده است، اما در عین حال، تصویر روشنی از فاصله‌گذاری در فضا به ذهن می‌آورد. این واژه در کنار افعالی مانند set apart، tear apart، یا keep apart نیز به‌کار می‌رود و هرکدام بار معنایی ویژه‌ای می‌سازند؛ مثلاً tear apart به معنای «پاره‌پاره کردن» یا «از هم گسیختن» است که علاوه‌بر معنای فیزیکی، بار احساسی شدیدی هم دارد.

در سطح احساسی یا انسانی، «apart» معمولاً برای توصیف جدایی عاطفی یا فاصله‌ی میان افراد استفاده می‌شود. وقتی گفته می‌شود «They grew apart over the years»، معنایش این است که «با گذر زمان از نظر احساسی از هم فاصله گرفتند». این کاربرد بیانگر نوعی جدایی تدریجی است که بدون درگیری یا حادثه رخ می‌دهد، بلکه نتیجه‌ی تفاوت‌ها، زمان یا تغییر مسیر زندگی است. در این معنا، «apart» بار غم‌انگیز و در عین حال طبیعی دارد، چراکه در زندگی انسان‌ها فاصله و تغییر همواره بخشی از رشد و تجربه است.

در زمینه‌ی فلسفی و اجتماعی، «apart» می‌تواند به مفهوم تفکیک یا تمایز اشاره کند. مثلاً در بحث‌های مربوط به هویت فردی، استقلال، یا تفاوت فرهنگی، گفته می‌شود که «each culture stands apart with its own values» — یعنی هر فرهنگ با ارزش‌های خاص خود از دیگری متمایز است. این معنا با مفهوم استقلال و تمایز همراه است و الزاماً بار منفی ندارد؛ بلکه گاهی نشانه‌ی احترام به تفاوت‌ها و حفظ اصالت است. به همین دلیل، «apart» در برخی متون فلسفی یا جامعه‌شناختی نمادی از خودآگاهی و استقلال وجودی نیز به شمار می‌رود.

در ادبیات و زبان هنری، واژه‌ی «apart» اغلب به‌عنوان استعاره‌ای از انزوا، فاصله‌ی درونی، یا شکاف میان انسان و جهان استفاده می‌شود. شاعران و نویسندگان از آن برای القای حس تنهایی یا گسست از جامعه بهره می‌گیرند. برای مثال، در توصیف شخصیتی که از دیگران جدا افتاده یا در جهان خود زندگی می‌کند، گفته می‌شود: «He lives apart from the world». این تعبیر نه‌تنها وضعیت فیزیکی بلکه ذهنی و روحی فرد را نیز نشان می‌دهد — انسانی که جداست، اما شاید در این جدایی، معنا یا آرامشی یافته باشد.

«apart» واژه‌ای است که در سادگی خود، عمق مفهومی قابل‌توجهی دارد. از فاصله‌ی میان دو جسم گرفته تا جدایی دو قلب یا مرزبندی میان دو اندیشه، همواره نشانه‌ای از تمایز، فاصله، و در عین حال، امکان پیوند دوباره است. شاید بتوان گفت «apart» یادآور این حقیقت است که هر جدایی، در ذات خود، معنایی از تمایز و تعریف دوباره‌ی رابطه‌ها را در بر دارد — زیرا برای درک پیوند، باید نخست فاصله را شناخت.

ارجاع به لغت apart

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «apart» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/apart

لغات نزدیک apart

پیشنهاد بهبود معانی