آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۴ شهریور ۱۴۰۴

    Away

    əˈweɪ əˈweɪ

    معنی away | جمله با away

    noun adjective adverb interjection A2

    کنار، یک‌سو، به یک طرف، دور از، خارج، بیرون از، غایب، در سفر، بی‌درنگ، پیوسته، به‌طور پیوسته، متصل، مرتب، از آنجا، از آن زمان، پس از آن، بعد، از آن روی، غایب، رفته، بیرون، دورافتاده، دور، فاصله‌‌دار، ناجور، متفاوت

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    to go away

    دورشدن، رفتن

    to run away

    فرار کردن

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to put tools away

    ابزار را در جای خود قرار دادن (کنار گذاشتن)

    to look away

    به طرفی دیگر نگاه کردن

    to turn away

    به یک‌سو پیچیدن، منحرف شدن

    away behind

    بسیار عقب

    to clear snow away

    برف‌ها را جمع کردن (کنار زدن)

    The sound faded away.

    صدا محو شد.

    Fire away!

    آتش کن!

    He worked away all night.

    تمام شب یکسره کار کرد.

    Reza is away.

    رضا رفته (نیست یا در محل نیست).

    two kilometers away

    دو کیلومتر (فاصله)

    an away game

    مسابقه در محل حریف

    Away with the book!

    کتاب را ببر!، کتاب برود!

    He gave away the secret.

    راز را فاش کرد.

    He gave away all of his money.

    همه‌ی پولش را به این و آن داد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد away

    1. adverb in another direction; at a distance
      Synonyms:
      elsewhere aside apart off out of the way distant afar abroad beyond absent not present far away far off over hence from here forth to one side far afield far remote
    1. adverb continuously
      Synonyms:
      repeatedly endlessly forever continuously incessantly relentlessly tirelessly without stopping without break without end without rest on and on unremittingly interminably

    Phrasal verbs

    to give away

    دادن، بخشیدن، فاش کردن

    to wear away

    فرسودن، ساییدن

    Idioms

    away with!

    (معمولاً به صورت امر و بدون فعل) ببر!، بیا!، برو!

    away we go!

    برویم!، بزن بریم!

    سوال‌های رایج away

    معنی away به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «away» در زبان فارسی به «دور» یا «به دور از» ترجمه می‌شود.

    کلمه‌ی «دور» در زندگی روزمره و زبان انگلیسی، معنای مکانی، زمانی و گاه حالت فاصله یا جدایی را منتقل می‌کند. این واژه می‌تواند برای اشاره به فاصله‌ی فیزیکی بین دو نقطه یا فرد به کار رود، مانند «He is away from home» که به معنای «او از خانه دور است» می‌باشد. در چنین کاربردهایی، «away» نشان‌دهنده‌ی جابه‌جایی یا فاصله‌ای است که مانع دسترسی یا حضور مستقیم می‌شود و می‌تواند حس فیزیکی و ملموسی از جدایی ایجاد کند.

    «Away» همچنین می‌تواند به معنای فاصله‌ی زمانی یا مدت زمان دور بودن باشد. برای مثال، وقتی گفته می‌شود «She will be away for a week»، منظور این است که فرد برای مدت مشخصی در مکان دیگری حضور دارد و دسترسی مستقیم به موقعیت یا فعالیت‌های عادی او محدود است. این کاربرد، اهمیت برنامه‌ریزی و اطلاع‌رسانی در زندگی شخصی و کاری را نشان می‌دهد و حس انتظار یا غیاب را منتقل می‌کند، که در روابط اجتماعی و حرفه‌ای اهمیت دارد.

    در ادبیات و هنر، «away» به‌طور نمادین می‌تواند بیانگر فاصله‌ی روانی، احساس تنهایی، دوری از اهداف یا حالت هجرت باشد. بسیاری از شعرها، رمان‌ها و آثار هنری با بهره‌گیری از این مفهوم، حس دوری، بیگانگی یا جستجوی فرد برای مکان و موقعیت مناسب را منتقل می‌کنند. این دوری ممکن است هم فیزیکی باشد و هم ذهنی یا معنوی، و درک آن به خواننده یا بیننده امکان تجربه‌ی عواطف و تحولات درونی شخصیت‌ها را می‌دهد.

    در زبان روزمره و محاوره، «away» در ترکیب با افعال دیگر معانی خاصی پیدا می‌کند؛ مثلاً «run away» به معنای فرار کردن، «give away» به معنای اهدا کردن یا بخشیدن، و «take away» به معنای برداشتن یا حذف کردن است. این ترکیب‌ها نشان می‌دهند که مفهوم اصلی دور بودن، با حرکت، انتقال یا تغییر وضعیت همراه است و کاربرد آن بسیار متنوع و پرکاربرد است.

    کلمه‌ی «away» نه تنها فاصله و دوری فیزیکی یا زمانی را منتقل می‌کند، بلکه در زندگی روزمره، ادبیات و هنر، و حتی در ترکیب با افعال دیگر، معانی گسترده‌ای از جدایی، حرکت، تغییر و انتقال را بیان می‌نماید. این ویژگی باعث می‌شود «away» یکی از واژه‌های پرکاربرد و چندوجهی در زبان انگلیسی باشد که توانایی انتقال مفاهیم پیچیده و عاطفی را با ظرافت و دقت دارد.

    ارجاع به لغت away

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «away» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/away

    لغات نزدیک away

    • - awareness
    • - awash
    • - away
    • - away from the market
    • - away match
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.