با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Forth

fɔːrθ fɔːθ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun plural adverb preposition C1
    از حالا، دور از مکان اصلی، جلو، پیش، پس، این کلمه به‌صورت پیشوند نیز با معانی فوق به‌کار می‌رود، تمام کردن، بیرون از، مسیر آزاد
    • - from that day forth
    • - از آن روز به بعد
    • - He came forth from the cave and into the sunlight.
    • - او از غار درآمد و در آفتاب قرار گرفت.
    • - books and magazines and so forth
    • - کتابها و مجلات و غیره
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد forth

  1. adverb outward
    Synonyms: ahead, alee, along, away, first, forward, into, into the open, on, onward, out

Collocations

  • and so forth

    و غیره، و مانند آن، قس‌علی‌هذا

ارجاع به لغت forth

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «forth» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/forth

لغات نزدیک forth

پیشنهاد بهبود معانی