فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Forth

fɔːrθ fɔːθ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural adverb preposition C1

از حالا، دور از مکان اصلی، جلو، پیش، پس، این کلمه به‌صورت پیشوند نیز با معانی فوق به‌کار می‌رود، تمام کردن، بیرون از، مسیر آزاد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

from that day forth

از آن روز به بعد

He came forth from the cave and into the sunlight.

او از غار درآمد و در آفتاب قرار گرفت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

books and magazines and so forth

کتابها و مجلات و غیره

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد forth

  1. adverb outward
    Synonyms:
    out on away forward along ahead onward into first alee into the open

Collocations

and so forth

و غیره، و مانند آن، قس‌علی‌هذا

ارجاع به لغت forth

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «forth» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/forth

لغات نزدیک forth

پیشنهاد بهبود معانی