آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Forward

    ˈfɔːrwərd ˈfɔːwəd

    گذشته‌ی ساده:

    forwarded

    شکل سوم:

    forwarded

    سوم‌شخص مفرد:

    forwards

    وجه وصفی حال:

    forwarding

    شکل جمع:

    forwards

    صفت تفضیلی:

    more forward

    صفت عالی:

    most forward

    معنی forward | جمله با forward

    adjective B1

    جلو، پیش، جلوی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده
    adjective

    گستاخ، جسور

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    adjective

    (هوش و عقل) پیشرفته، پیش رس، زودرس

    adjective

    مشتاق، خواستار، خواهان، حاضر و آماد

    adjective

    پررو، بی حیا، خودجاکن

    adjective

    (خرید و فروش) پیش خرید، سلف

    adverb

    به جلو، به‌ بعد

    a forward motion

    حرکت به جلو

    verb - transitive

    ارسال کردن

    to move forward

    به جلو حرکت کردن (پیش‌رفتن)

    the forward part of the airplane

    بخش جلو هواپیما

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    an important step forward

    گام مهمی به پیش

    a special class for forward children

    کلاس ویژه برای کودکان تیزهوش

    He is always forward in helping others.

    او همیشه مشتاق کمک به دیگران است.

    His forwardness was offensive.

    پررویی او زننده بود.

    forward buying

    پیش‌خرید کردن، سلف خریدن

    to look forward

    به آینده نظر افکندن

    a forward-looking man

    مردی آینده‌نگر

    to bring forward an opinion

    عقیده‌ای را ابراز کردن

    His mother was helping forward his ambitions.

    مادرش به پیش‌برد جاه‌طلبی‌های او کمک می‌کرد.

    Please forward our letters to our new address.

    لطفاً نامه‌های ما را به آدرس جدیدمان بفرستید.

    We forwarded you the shipment two days ago.

    دو روز پیش محموله را برایتان ارسال کردیم.

    verb - transitive

    (نامه و کالا و غیره) فرستادن، ارسال داشتن، رساندن

    verb - transitive

    جلوانداختن

    noun

    (فوتبال)بازی کن ردیف جلو، فوروارد

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد forward

    1. adjective advancing, early
      Synonyms:
      leading ahead forward-looking progressive onward in advance progressing propulsive well-developed early precocious premature
      Antonyms:
      later backward past reversing
    1. adjective in front, first
      Synonyms:
      front leading foremost first head anterior facial advance ventral
      Antonyms:
      last back
    1. adjective brash, impertinent
      Synonyms:
      rude bold cheeky impudent fresh brazen sassy pushy smart assuming pert saucy nervy audacious confident presumptuous aggressive familiar smart-alecky self-assertive pushing overweening bare-faced coming on strong uppity presuming overassertive wise bantam
      Antonyms:
      shy timid reserved meek
    1. adverb toward the front in order, time
      Synonyms:
      before ahead on out forth fore along onward in advance to the fore into view ante previous vanward beforehand antecedently precedently into prominence alee
      Antonyms:
      back past backward
    1. verb aid, expedite
      Synonyms:
      help support promote encourage assist further advance favor back speed hasten expedite serve foster cultivate champion hurry uphold
      Antonyms:
      stop hinder impede halt cease
    1. verb send, ship
      Synonyms:
      deliver dispatch transmit transport express post route ship consign freight address remit
      Antonyms:
      keep hold maintain

    Collocations

    forwarding address

    نشانی جدید، نشانی

    forwarding agent

    کارگزار ترابری، عامل حمل‌ونقل کالا و غیره، مؤسسه‌ی کالارسانی

    سوال‌های رایج forward

    گذشته‌ی ساده forward چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده forward در زبان انگلیسی forwarded است.

    شکل سوم forward چی میشه؟

    شکل سوم forward در زبان انگلیسی forwarded است.

    شکل جمع forward چی میشه؟

    شکل جمع forward در زبان انگلیسی forwards است.

    وجه وصفی حال forward چی میشه؟

    وجه وصفی حال forward در زبان انگلیسی forwarding است.

    سوم‌شخص مفرد forward چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد forward در زبان انگلیسی forwards است.

    صفت تفضیلی forward چی میشه؟

    صفت تفضیلی forward در زبان انگلیسی more forward است.

    صفت عالی forward چی میشه؟

    صفت عالی forward در زبان انگلیسی most forward است.

    ارجاع به لغت forward

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «forward» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/forward

    لغات نزدیک forward

    • - forty-niner or forty-niner
    • - forum
    • - forward
    • - forward bias
    • - forward pass
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.