گذشتهی ساده:
backedشکل سوم:
backedسوم شخص مفرد:
backsوجه وصفی حال:
backingشکل جمع:
backsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پس و پیش، عقب و جلو، از یک سو به سوی دیگر، در رفتوآمد بودن (حرکت در یک جهت و سپس در جهت مخالف)
بدهبستان، تبادل، دادوستد
جا زدن، عدول کردن، عقبنشینی کردن
عقبنشینی کردن، عقب کشیدن
1- کنارهگیری کردن، جا زدن، کنار رفتن 2- عهدشکنی کردن
عهدشکنی کردن، بیوفایی کردن، خیانت کردن، عدول کردن، خلف وعده کردن، زیر حرف زدن، زیر قول خود زدن، حرف خود را عوض کردن
برگشتن، پس آمدن
پس دادن
چند روز پیش
درعقب، در پشت، به سوی پشت
(کشتی بادبانی) ویراژ دادن، به چپ و راست رفتن
پس و پیش، عقب و جلو، از یک سو به سوی دیگر، در رفتوآمد بودن (حرکت در یک جهت و سپس در جهت مخالف)
برگردید به جای قبلی خود!، به جای خود برگردید!
1- (قایقرانی) با پارو یا پروانهی موتور قایق را به عقب راندن، در جهت عکس راندن 2- از ادعای خود صرفنظر کردن، مجاب شدن، تصدیق کردن، لنگ انداختن
بیمار بودن، بستری بودن، بیچاره بودن، به زانو درآمدن
یواشکی، بدون اطلاع شخص ذینفع، نامردانه
دست از سر کسی برداشتن، (کسی را) به حال خود گذاشتن، کوتاه آمدن، بیخیال شدن، دست برداشتن، تنها گذاشتن
(عامیانه) 1- عصبانی کردن یا شدن 2- پافشاری کردن، سماجت کردن
1- پشت کردن (به نشان خشم یا تحقیر و غیره) 2- نادیده گرفتن، بیاعتنایی کردن، مأیوس کردن
در تنگنا، در شرایط سخت، در موقعیت خطیر
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «back» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/back