با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Retract

rɪˈtrækt rɪˈtrækt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    retracted
  • شکل سوم:

    retracted
  • سوم‌شخص مفرد:

    retracts
  • وجه وصفی حال:

    retracting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive
منقبض کردن، تو رفتن، جمع شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The dog retracted his tongue.
- سگ زبانش را تو کشید.
- The cat retracted its claws.
- گربه چنگال‌های خود را تو کشید.
- These airplanes retract their wheels while flying.
- این هواپیماها هنگام پرواز چرخ‌های خود را جمع می‌کنند.
- The accused retracted his confession and claimed that he had been tortured.
- متهم اعتراف خود را پس گرفت و ادعا کرد که او را شکنجه کرده بودند.
- Though threatened with death, he refused to retract.
- با آنکه به مرگ تهدید شده بود حرفهای خود را پس نگرفت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد retract

  1. verb take back; renege on
    Synonyms: abjure, back, back down, back off, back out of, call off, cancel, change one’s mind, countermand, deny, disavow, disclaim, disown, draw in, eat one’s words, eliminate, exclude, fall back, forget it, forswear, go back on, have change of heart, nig, pull back, pull in, recall, recant, recede, reel in, renege, renounce, repeal, repudiate, rescind, retreat, retrocede, retrograde, reverse, revoke, rule out, sheathe, suspend, take back, take in, unsay, welsh, withdraw
    Antonyms: corroborate, emphasize, reaffirm, repeat

ارجاع به لغت retract

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «retract» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/retract

لغات نزدیک retract

پیشنهاد بهبود معانی