گذشتهی ساده:
retractedشکل سوم:
retractedسومشخص مفرد:
retractsوجه وصفی حال:
retractingپس گرفتن، تکذیب کردن، انکار کردن، اعتراف کردن به اشتباه
Though threatened with death, he refused to retract.
با آنکه به مرگ تهدید شده بود حرفهای خود را پس نگرفت.
The newspaper was forced to retract its story about the politician.
روزنامه مجبور شد گزارشش دربارهی آن سیاستمدار را تکذیب کند.
The accused retracted his confession and claimed that he had been tortured.
متهم اعتراف خود را پس گرفت و ادعا کرد که او را شکنجه کرده بودند.
منقبض کردن، تو رفتن، جمع شدن، به داخل کشیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The dog retracted his tongue.
سگ زبانش را تو کشید.
The cat retracted its claws.
گربه چنگالهای خود را تو کشید.
These airplanes retract their wheels while flying.
این هواپیماها هنگام پرواز چرخهای خود را جمع میکنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «retract» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/retract