امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Retract

rɪˈtrækt rɪˈtrækt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    retracted
  • شکل سوم:

    retracted
  • سوم‌شخص مفرد:

    retracts
  • وجه وصفی حال:

    retracting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive
منقبض کردن، تو رفتن، جمع شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The dog retracted his tongue.
- سگ زبانش را تو کشید.
- The cat retracted its claws.
- گربه چنگال‌های خود را تو کشید.
- These airplanes retract their wheels while flying.
- این هواپیماها هنگام پرواز چرخ‌های خود را جمع می‌کنند.
- The accused retracted his confession and claimed that he had been tortured.
- متهم اعتراف خود را پس گرفت و ادعا کرد که او را شکنجه کرده بودند.
- Though threatened with death, he refused to retract.
- با آنکه به مرگ تهدید شده بود حرفهای خود را پس نگرفت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد retract

  1. verb take back; renege on
    Synonyms:
    abjure back back down back off back out of call off cancel change one’s mind countermand deny disavow disclaim disown draw in eat one’s words eliminate exclude fall back forget it forswear go back on have change of heart nig pull back pull in recall recant recede reel in renege renounce repeal repudiate rescind retreat retrocede retrograde reverse revoke rule out sheathe suspend take back take in unsay welsh withdraw
    Antonyms:
    corroborate emphasize reaffirm repeat

ارجاع به لغت retract

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «retract» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/retract

لغات نزدیک retract

پیشنهاد بهبود معانی