آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۸ خرداد ۱۴۰۳

    Retreat

    rɪˈtriːt rɪˈtriːt

    گذشته‌ی ساده:

    retreated

    شکل سوم:

    retreated

    سوم‌شخص مفرد:

    retreats

    وجه وصفی حال:

    retreating

    شکل جمع:

    retreats

    معنی retreat | جمله با retreat

    verb - intransitive C2

    عقب‌نشینی کردن، عقب کشیدن

    The enemy is retreating in every front.

    دشمن در همه‌ی جبهه‌ها درحال عقب‌نشینی است.

    The soldiers were forced to retreat as the enemy advanced.

    با پیشروی دشمن، سربازان مجبور به عقب‌نشینی شدند.

    verb - intransitive C2

    خلوت گزیدن، کناره‌گیری کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    Once again, Asghar retreated into a world of his own fantasies.

    اصغر دوباره به دنیای خیال‌پردازی‌اش بازگشت.

    I decided to retreat to the peaceful cabin in the woods to escape the chaos of the city.

    تصمیم گرفتم برای فرار از هرج‌ومرج شهر به کلبه‌ای آرام در جنگل خلوت گزینم.

    verb - intransitive

    دست کشیدن

    She had to retreat from her ambitious plans, realizing they were causing too much stress.

    او مجبور شد از برنامه‌های جاه‌طلبانه‌ی خود دست بکشد، زیرا متوجه شد که آن‌ها استرس زیادی ایجاد می‌کنند.

    The company decided to retreat from the risky investment strategy due to potential financial implications.

    این شرکت تصمیم گرفت به‌دلیل پیامدهای مالی بالقوه از استراتژی سرمایه‌گذاری پرخطر دست بکشد.

    verb - intransitive

    اقتصاد (قیمت) ریختن، برگشتن، کم شدن، کاهش یافتن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

    مشاهده

    The stock price retreated after reaching its peak yesterday.

    قیمت سهام پس‌از رسیدن به اوج خود در روز گذشته ریخت.

    The company's profits retreated significantly following the sudden drop in consumer demand.

    به‌دنبال کاهش ناگهانی تقاضای مصرف‌کننده، سود شرکت به میزان قابل‌توجهی کاهش یافت.

    noun singular countable uncountable

    عقب‌نشینی، پسروی، گریز

    the German retreat in the face of the British attack

    عقب‌نشینی آلمان‌ها در برابر حمله‌ی انگلیسی‌ها

    the final retreat of ice during the Third Ice Age

    پسروی نهایی یخ در دوران سوم یخبندان

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    his retreat from the realities of life

    گریز از واقعیات زندگی

    the retreat of the forest

    پسروی جنگل

    noun countable uncountable C2

    خلوتگاه، پناهگاه، انزوا، گوشه‌ی عزلت، محل آرامش

    His weekend retreat is a Karaj garden.

    خلوتگاه آخر هفته‌ی او باغی در کرج است.

    A quiet village that has become a retreat for the city's writers and artists.

    دهکده‌ی آرامی که محل آرامش نویسندگان و هنرمندان شهر شده است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد retreat

    1. noun departure
      Synonyms:
      withdrawal evacuation flight ebb retirement
      Antonyms:
      arrival coming advance
    1. noun place one goes for peace
      Synonyms:
      shelter harbor haven refuge asylum sanctuary hideaway hiding place safe place safe house security defense cover covert den habitat port resort retirement seclusion privacy solitude hermitage cloister convent cell adytum ark haunt ivory tower
    1. verb pull back, go away
      Synonyms:
      withdraw recede retire leave depart go back back off draw back fall back move back pull out shrink recoil evade avoid escape hide run vacate abandon quit relinquish resign back away back down back out go away go back reverse fold ebb revert regress retrograde retrocede reel start back elude evacuate beat it decamp disengage give ground go along with hand over keep aloof keep apart lay down opt out quail seclude oneself sequester turn tail backtrack cave in
      Antonyms:
      advance meet face forge

    Collocations

    in retreat

    1- درحال عقب‌نشینی 2- در خلوت

    Idioms

    beat a retreat

    1- (ارتش) زدن طبل عقب‌نشینی 2- با شتاب عقب‌نشینی‌کردن

    سوال‌های رایج retreat

    گذشته‌ی ساده retreat چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده retreat در زبان انگلیسی retreated است.

    شکل سوم retreat چی میشه؟

    شکل سوم retreat در زبان انگلیسی retreated است.

    شکل جمع retreat چی میشه؟

    شکل جمع retreat در زبان انگلیسی retreats است.

    وجه وصفی حال retreat چی میشه؟

    وجه وصفی حال retreat در زبان انگلیسی retreating است.

    سوم‌شخص مفرد retreat چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد retreat در زبان انگلیسی retreats است.

    ارجاع به لغت retreat

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «retreat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/retreat

    لغات نزدیک retreat

    • - retransmit
    • - retread
    • - retreat
    • - retrench
    • - retrenchment
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.